پرسش :

لطفاً حکم شرعى خروج زوجه دائم، از منزل را بیان کنید و دلیل و فلسفه آن را ذکر فرمایید.


پاسخ :
براساس منابع فقهى، لازم است زوجه به عقد دائم، جهت خروج از منزل رضایت زوج را جلب کند.

از این قانون کلى موارد زیر استثنا شده است:

1 ـ خروج از منزل براى کسب معارف اعتقادى بمقدار لازم و ضرورى و همینطور براى فراگیرى وظایف شرعى الزامى.

2 ـ خروج براى معالجه بیمارى، چنانچه امکان درمان در منزل نباشد.

3 ـ خروج براى فرار از ضررهاى جانى و مالى و عرضى.

4 ـ خروج براى انجام واجبات عینى که موقوف بر خروج از منزل است. مانند سفر حج، شرکت در انتخابات و یا نجات نفس محترمه.

5 ـ چنانچه ماندن در منزل، توأم با عسر و حرج غیر قابل تحمل باشد، خروج جایز است.

6 ـ چنانچه در ضمن عقد نکاح انتخاب مسکن و اشتغال به مشاغل ادارى به زوجه محوّل شده باشد. و به عنوان شرط در ضمن عقد، براى خود سلب محدودیت کرده است.

7 ـ خروج براى تأمین معاش، چنانچه شوهر او قادر به آن نباشد یا از انفاق سرپیچى کند.

8 ـ خروج از منزل براى تظلّم و دادخواهى.

در غیر این موارد جایز نیست زن بدون اذن شوهر از منزل خارج شود و دلیل این مطلب عبارت از آیه شریفه:
«الرجال قوامون على النساء بما فضّل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم».
روایاتى که صاحب کتاب وسائل الشیعه در جلد 14، ص 112؛ نقل کرده است، و دلالت دارد که «ولا تخرج من بیتها الا باذنه».
و براى آگاهى از فلسفه لزوم پیروى زن از شوهر، در خروج از منزل و امثال آن نیاز به بیان مقدماتى است:

1 ـ فقهاى امامیه عقیده دارند که احکام شرعیه، ناشى از ملاکات و اهدافى است که از آنها تعبیر به مصالح و مفاسد مى کنند. براین اساس بایدها بر اساس جلب مصلحت و نبایدها براى فرار از مفاسد است.

2 ـ مصالح و مفاسد، منحصر به امور مادى نیست. بلکه براساس جهان بینى اسلامى عمدتاً براى تأمین مصالح معنوى و سعادت اخروى است.

3 ـ در تشخیص ملاکات احکام اتکاى ما بر وحى است. که از علم بى نهایت الهى سرچشمه مى گیرد و هیچ گونه خطا و اشتباه در آن تصور نمى شود. بنابراین ما اجمالا مى دانیم که هر دستورى، داراى ملاک مناسب است؛ هر چند از شناخت تفصیلى آن عاجز باشیم.

4 ـ در ازدواجهاى دائم، هزینه زندگى بر عهده شوهر است، که شرح آن در کتابهاى فقهى مسطور است.

5 ـ براساس تحقیقات روانشناسان و تجربه تاریخى، مردان نوعاً موجودى هستند که قدرت آنها در تحمل مشکلات و بر خورد با ناملایمات بیشتر از زنان  است.

6 ـ در تشریع قوانین اسلامى، معیار وجود نوعى، ملاکات است نه موارد استثنایى، البته این جهت در مصوبات پارلمانى نیز مورد توجه عقلا مى باشد.

7 ـ یکى از اهداف تربیتى، تحکیم مبانى نظام خانواده است که اساس تمام نظامهاى اجتماعى است و چون این نظام هم مانند سایر نظامها، نیاز به مدیر دارد، اسلام از میان اعضاى خانواده، شوهر را که تحمل او در مشکلات بیشتر است انتخاب کرده، و هزینه زندگى و مسؤولیت فرزندان را در بسیارى از موارد به عهده او قرار داده است. همانگونه که حضانت فرزندان را تا مدت محدودى براى مادر که از عواطف زیادتر برخوردار است مقرر فرموده است.

با توجه به این امور هفت گانه مى توان گفت که تحصیل رضایت شوهر در خروج از منزل براساس مدیریت شوهر و در قبال پرداخت هزینه همسر، و تحکیم نظام خانواده و حفظ حقوق حقه مردان و فرزندان است و ثمرات این مدیریت در برترى نظام خانوادگى افراد متدین، بر سایر خانواده ها مشاهده مى شود.

منبع: جامع المسائل، استفتائات آیت الله العظمی محمد فاضل لنکرانی (ره)، جلد اول، قم: امیر العلم، 1383.